۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

به ياد داشته باش به ياد داشته باش
من مي توانم خوب ، بد ،خائن ، وفادار،فرشته خو يا شيطان صفت، باشم
من مي توانم تو را دوست داشته يا از تو متنفرباشم،من مي توانم سکوت کنم، نادان و يا دانا باشم،چرا که من يک انسانم، و اينها صفات انسانى است و تو هم به ياد داشته باش، من نبايد چيزى باشم که تومي خواهى ، من را خودم از خودم ساخته ام،تو را ديگرى بايد برايم بسازد و توهم به ياد داشته باش، منى که من از خود ساخته امآمال من است ، تويى که تو ازمن مي سازى آرزوهايت و يا کمبودهايت هستند.
لياقت انسانها کيفيت زندگى را تعيين ميکند نه آرزوهايشان و من متعهد نيستم که چيزى باشم که تو مي خواهى و تو هم.مي توانى انتخاب کنى که من را مي خواهى يا نه ولى نمي توانى انتخاب کنى که از من چه مي خواهى ، مي توانى دوستم داشته باشى همين گونه که هستم و من هم.مي توانى از من متنفر باشى بى هيچ دليلى و من هم چرا که ما هر دو انسانيم.اين جهان مملو از انسانهاست ، پس اين جهان ميتواند هر لحظه مالک احساسى جديدباشد.
تو نمي توانى برايم به قضاوت بنشينى و حكمي صادر كني و من هم ، قضاوت و صدورحکم بر عهده نيروى ماورايى خداوندگار است.دوستانم مرا همين گونه پيدا ميکنند و ميستايند، حسودان از من متنفرند ولى باز مي ستايند، دشمنانم کمر به نابوديم بسته اند و همچنان مي ستايند، چرا کهمن اگر قابل ستايش نباشم نه دوستى خواهم داشتنه حسودى و نه دشمنى و نه حتى رقيبى،من قابل ستايشم و تو هم.يادت باشد اگر چشمت به اين دست نوشته افتاد به خاطر بياورى که آنهايى که هرروز مي بينى و مراوده مي کنى همه انسان هستندو داراى خصوصيات يک انسان، بانقابى متفاوت، اما همگى مجوز الخطا.نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسانها رااز پشت نقابهاى متفاوتشان شناختى،و يادت باشد که کارى نه چندان راحت است.
از دست نوشته هاى گاندى

۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

شعري از پابلو نرودا ترجمه احمد شاملوبه آرامي آغاز به مردن مي کني اگر سفر نکني، اگر کتابي نخواني، اگر به اصوات زندگي گوش ندهي، اگر از خودت قدرداني نکني.
به آرامي آغاز به مردن مي کني زماني که خودباوري را در خودت بکشي، وقتي نگذاري ديگران به تو کمک کنند.
به آرامي آغاز به مردن مي کني اگر برده ي عادات خود شوي، اگر هميشه از يک راه تکراري بروي …اگر روزمرّگي را تغيير ندهي اگر رنگ هاي متفاوت به تن نکني، يا اگر با افراد ناشناس صحبت نکني.
و به آرامي آغاز به مردن مي کني اگر از شور و حرارت، از احساسات سرکش، و از چيزهايي که چشمانت را به درخشش واميدارند، و ضربان قلبت را تندتر مي کنند، دوري کني . .. .،
تو به آرامي آغاز به مردن مي کني اگر هنگامي که با شغلت، يا عشقت شاد نيستي، آن را عوض نکني، اگر براي مطمئن در نامطمئن خطر نکني، اگر وراي روياها نروي، اگر به خودت اجازه ندهي که حداقل يک بار در تمام زندگي ات وراي مصلحت انديشي بروي . . .امروز زندگي را آغاز کن!امروز مخاطره کن!امروز کاري کن!نگذار که به آرامي بميري!شادي را فراموش نکن!

۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛ با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند

۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

پسري به مادر بزرگش نگاه ميكرد كه مشغول نوشتن نامه اي بود.سرانجام پرسيد: ((آيا مشغول نوشتن در مورد كارهايمان هستي؟آيا درباره ي من مي نويسي؟))مادر بزرگ از نوشتن دست كشيد و به نوه اش گفت: ((بله،دارم در مورد تو مي نويسم اما مهمتر از اين كلام،مدادي است كه در دست دارم.اميدوارم وقتي بزرگ شدي مانند اين مداد باشي)).اين مداد پنج ويژگي دارد كه اگر موفق شوي آنها را كسب كني، ميتواني به انساني تبديل شوي كه هميشه در دنيا آرامش دارد.ويژگي اول: تو قادري كارهاي بزرگي انجام دهي اما نبايد هيچ وقت فراموش كني دستي هدايتت مي كند.ما اين دست را خداوند مي ناميم و او همواره ما را طبق اراده اش هدايت مي كند.ويژگي دوم: گاه به گاه بايد از نوشتن دست بكشم و از مداد تراش استفاده كنم،با اين كار مداد كمي رنج ميكشد اما پس از آن، تيزتر مي شود.پس تو هم بايد ياد بگيري رنج ها و مشقاتي را تحمل كني چون از تو انسان بهتري مي سازند.ويژگي سوم: مداد هميشه به ما اجازه مي دهد از پاكني براي پاك كردن هر اشتباهي استفاده كنيم.مفهومش اين است كه اصلاح كار لزوما امر بدي نيست،كمك مي كند در مسير درست باقي بمانيم.ويژگي چهارم: چوب يا شكل ظاهري مداد مهم نيست بلكه گرافيت داخل آن اهميت دارد.پس به آنچه هميشه در درونت رخ ميدهد توجه كن.ويژگي پنجم: مداد هميشه نشانه اي از خود بر جاي ميگذارد،تو هم بايد بداني كه تمام كارهايت در زندگي از خود نشانه اي بر جاي مي گذارند پس سعي كن نسبت به اعمالت هوشيار باشي. پائلو كوئيلو